برای مشاوره با ما در ارتباط باشید

02166968003

انتقاد از خود به چه معناست؟

بسیاری از ما خود انتقادی را پدیده ای کاملاً منفی می‌دانیم. با این حال، اصطلاح “خود انتقادی یا self-criticism” به فرایند تجزیه و تحلیل رفتار فرد اشاره دارد و می تواند مثبت یا منفی باشد. این امر معمولاً به سمت جنبه‌های مختلفی از خود مانند رفتار، شکل ظاهری، باورهای فکری، شخصیت و احساسات هدایت می‌شود. بیشتر اوقات، انتقاد از خود به شما کمک می‌کند تا در شکست‌ها اجتناب کنید و در جهت بهبود خود تلاش کنید.

اما سطح بالایی از انتقاد از خود می‌تواند مانع ریسک پذیری و هرگونه اظهار نظر شود و شخص اعتقاد به توانایی‌های خود را از دست می‌دهد که این مسئله مستقیماً به عزت نفس و سلامت روان فرد تأثیر منفی میگذارد. کسانی که این تأثیرات را تجربه می‌کنند، باید دلایل گرایش بیش از حد به خود انتقادی را با یک درمانگر یا متخصص سلامت روان در میان بگذارند.

انتقاد از خود یا عملكرد اشاره به نقص‌های تایید شده توسط خود فرد، می‌تواند راهی برای افزایش خودآگاهی و دستیابی به رشد شخصی باشد، اما همچنین می‌تواند مانعی برای عزت نفس و آرامش درونی فرد باشد. انتقاد از خود اغلب ممکن است به فرایند یادگیری از اشتباهات فرد کمک کند و همچنین هنگامی که فرد سعی در غلبه بر نقاط ضعف یا عادات بد خود دارد، می‌تواند مفید باشد.

خود انتقادی به زبان ساده

در تحقیقات انجام شده از سطوح انتقادی افراد از خود، که در سال 2004 توسط  دو روان شناس؛ تامپسون و زورف تهیه شد، دو نوع انتقاد از خود را مقایسه می‌کند: مقایسه ای و درونی.

خودانتقادی مقایسه ای معمولاً مقایسه خود با دیگران است که اغلب با نادیده گرفتن توانایی‌های خود در برابر دیگران همراه می‌شود. این افراد معمولاً عزت نفس خود را بر اساس برداشت دیگران از آنها قرار می‌دهند و ممکن است افراد دیگر را برتر، انتقادی و یا خصمانه بدانند. فعالیت با این باور که به شخص منفی نگاه می‌شود، در نهایت تصویر شخصی خود فرد را برای انعکاس این برداشت شکل می دهد.

مقاله مرتبط : مهارت تاب آوری چیست و چطور آن را تقویت کنیم؟

از طرف دیگر، خودانتقادی درونی ممکن است این احساس را به همراه داشته باشد که فرد احتمالاً نمی‌تواند مطابق ایده آل‌ها یا معیارهای شخصی باشد یا اعتقاد به این که به نوعی کمبود دارد. بنابراین، حتی موفقیت ممکن است به عنوان شکست تلقی شود. به عنوان مثال، فردی که دارای سطح بالایی از انتقاد از خود باشد، ممکن است در آزمون A دریافت کند و همچنان احساس عدم موفقیت کند، زیرا معتقد است که چیزی کمتر از کمال به منزله شکست است.

افراد دارای شخصیت انتقادگر معمولا کمال گرا هم هستند. این افراد کاری را انجام نمی دهند مگر همه چیز از ابتدا عالی باشد که این ویژگی ضضعف بسیار بزرگی هست و نقطه مقابل اقدام و عمل می‌باشد.

گرایش‌های خود انتقادی چگونه شکل می‌گیرند؟

انتقاد بیش از حد افراد از خودشان ممکن است ریشه در تجربیات منفی در کودکی داشته باشد. مطالعات در مورد روابط و دلبستگی‌های شکل گرفته بین والدین که اولین آموزه های زندگی هر فردی است اغلب تأثیر بسزایی در روابط آینده فرد و همچنین احساس او به خودش دارد.

وقتی والدین به فرزندان خود آزادی می‌دهند، آنها را تشویق می‌كنند كه برای خودشان امتحان كنند و به آنها اجازه می‌دهند بدون سرزنش اشتباه كنند، كودكان به احتمال زیاد اعتماد به نفس پیدا می‌كنند و نسبت به انتخاب خود با احساس امنیت بزرگ می‌شوند.

مقاله مرتبط : روانشناسی مثبت گرا

روش‌های فرزند پروری استبدادی که ممکن است کنترل کننده و مشخص باشد، ممکن است باعث تقویت درک منفی از خود و احساس کم ارزش بودن در کودکان شود. هنگامی که کودکان احساس می‌کنند توسط والدین خود طرد شده اند، با آنها با خونسردی و دلسوزی رفتار نمی‌شود یا مکرراً مورد انتقاد قرار می‌گیرند، ممکن است بیش از حد نسبت به خود و دیگران انتقاد کنند.

تأثیرات خود انتقادی بر سلامت روان

انتقاد از خود هنگامی می‌تواند سودمند باشد که اجازه تصدیق و ارزیابی اشتباهات و شکست‌ها یا پرورش تواضع و تغییر مثبت را فراهم کند. اما وقتی گرایش‌های انتقادی نسبت به خود مانع توانایی رشد می‌شود، ممکن است تحت تأثیر آسیب‌های احتمالی به سلامت روان، فواید انتقاد از خود را تحت الشعاع قرار دهد.

معمولاً خودباوری موقتی بخشی طبیعی از زندگی قلمداد می‌شود، اما خودانتقادی مزمن یا بیش از حد ممکن است در بحران‌های روانی مانند افسردگی، اضطراب اجتماعی، مسائل مربوط به تصویر بدن یا احساس بی ارزشی نقش داشته باشد. تمایل به سرزنش خود در صورت خراب شدن امور ممکن است منجر به احساس شکست، پایین بودن یا روحیه افسرده شود.

افرادی که بسیار انتقاد از خود دارند نیز ممکن است احساس گناه یا شرم کنند وقتی مشکلی پیش می‌آید، اعتقاد دارند که تقصیر به گردن آنها است. تمایلات به خود انتقادی همچنین می‌تواند با کمال گرایی، خودآزاری و مسائل مربوط به خوردن و غذا مرتبط باشد.

انتقاد درونی و بیرونی ممکن است منجر به ایجاد احساس تنهایی و انزوا شود و به عقب نشینی فرد از دیگران کمک کند. فردی که انتقاد از خود دارد نیز ممکن است ادعای نیازها و خواسته‌های شخصی خود را دشوار بداند و به دلیل ترس از ابراز عقیده منجر به انتقاد شود، احتمال دارد که در روابط با دیگران تسلیم باشد.

در بعضی موارد، گرایش به انتقاد از خود ممکن است باعث شود که باورهای منفی به دیگران منتقل شود، که ممکن است منجر به انتظار انتقاد از خارج یا بازخورد منفی شود. وقتی منفی و انتقاد از آن انتظار می‌رود، ممکن است روابط بین فردی تأثیر بگذارد.

درمان گرایش‌های خود انتقادی مخرب

درمان اغلب می‌تواند برای افرادی که خود انتقادی دارند تا حدی که عملکرد روزمره یا کیفیت زندگی آنها تحت تأثیر قرار گیرد مفید باشد. اگرچه هیچ نوع روش درمانی خاصی وجود ندارد که برای مقابله با خود انتقادی مخرب استفاده شود، اما انواع تکنیک‌های درمانی می‌توانند مفید باشند. یک مداخله موثر برای انتقاد از خود، خود شفقت، یا تمرین مهربانی و درک نسبت به خود است. یک درمانگر می‌تواند روش های تمرین ترحم را بیاموزد و می‌تواند به شخصی که به دنبال درمان است موانع احتمالی خود شفقت را کشف کند.

مقاله مرتبط : تسلط بر ضمیر ناخودآگاه

مداخلات ذهن آگاهی همچنین به عنوان یک روش موثر دیگر برای مبارزه با انتقاد از خود عمل می‌کند. ذهن آگاهی که به آگاهی بدون قضاوت از افکار و احساسات فرد اشاره دارد، با افزایش عزت نفس مرتبط است.

کسانی که مهارت ذهن آگاهی بیشتری دارند بهتر می‌توانند تجربیات داخلی را به صورت کلامی توصیف کنند، افکار و احساسات را بدون قضاوت در نظر بگیرند، روی حوادث حاضر تمرکز کنند و از طولانی شدن یا واکنش به هر فکر منفی جلوگیری کنند. ذهن آگاهی توانایی فرد در اعتبار سنجی و به چالش کشیدن افکار منفی را بیشتر می‌کند.

همچنین یک درمانگر می‌تواند به شما کمک کند تا روی خودانتقادی سازنده و مفید تمرکز کنید. اگر خود انتقادی که متمرکز بر رفتار خاصی است را بهبود دهید منجر به راه حل‌های مفیدی می‌شود که معمولا افراد بدون خود انتقادی سازنده به آنها فکر نمی‌کنند.

تفاوت مکالمه درونی و انتقاد از خود

تفاوت خود انتقادی با گفتگوی درونی

گفتگوی درونی هر یک از ما می‌تواند یک سکوی پرتاب باشد یا یک مانع بزرگ در رسیدن به اهداف مان. اگر دائماً پیش بینی‌های منفی را به ذهنتان راه دهید و توانایی‌های خودتان را ادیده بگیرید، این گفتگوهای درونی قدرت ذهنی را از شما سلب می‌کند.

افکار شما بر احساس و رفتار شما تأثیر می‌گذارد. افکار ما قدرت تبدیل شدن به پیشگویی تمام عیار را دارد. فرض کنید ذهنیت شما این باشد که “من هرگز این شغل را به دست نمی‌آورم” ممکن است باعث شود شما هنگام رفتن به مصاحبه دلسرد شوید. در نتیجه، ممکن است شانه‌های خود را کمی پایین بیاورید، به زمین خیره شوید و علامت‌های ضعف شخصیتی را در خود به نمایش بگذارید.

اولین سیگنال ضعیف بودن را در ذهن کارفرما ایجاد کنید و به طور ناخواسته شانس موفقیت خود را خراب کنید. باور اینکه شایسته آن موقعیت شغلی نیستید باعث می‌شود کارفرما شما را انتخاب نکند و احتمالا خواهید گفت “دیدی گفتم نمیشه، میدونستم”. اما واقعیت اینه شما خواستید که اتفاقات اینگونه رقم بخورد.

شما نباید از قدرت باورتون در مسیر منفی و ناکامی استفاده کنید. چه اهمیتی دارد خودتان را به دیگران ثابت کنید در حالی که خودتان توانایی‌هایتان را باور ندارید و عملکردتان را مدام زیر سوال می‌برید.

گفتگوی درونی بیش از حد ممنوع

همه ما یک منتقد درونی داریم. گاهی اوقات این صدای کوچک می‌تواند مفید واقع شود و انگیزه ما را برای رسیدن به اهداف حفظ کند، مانند وقتی که به ما یادآوری می‌کند آنچه را که می‌خواهیم بخوریم سالم نیست یا کاری که قصد انجام آن را داریم عاقلانه نیست. با این حال، این صدا بیشتر از اینکه مفید باشد مضر است، به ویژه هنگامی که وارد حوزه منفی بیش از حد شود می‌تواند به روان ما آسیب بزند.

گفتگوی منفی با خود موضوعی است که اکثر ما گاهی تجربه می‌کنیم و به اشکال مختلف در می‌آید. همچنین اگر مراقب نباشیم، نه تنها برای ما بلکه برای اطرافیان نیز استرس قابل توجهی ایجاد می‌کند.

گفتگوی منفی با خود اشکال مختلفی دارد و به نظر می‌رسد جدی باشد به عنوان مثال “من هرگز نمی توانم کاری درست انجام دهم!”. این ممکن است ارزیابی واقع بینانه از یک موقعیت باشد “من در این آزمون C گرفتم. حدس می زنم که در ریاضیات مهارت خوبی ندارم”. فقط برای تبدیل شدن به یک تخیل مبتنی بر ترس “من هرگز قادر به تحصیل در یک کالج خوب نخواهم بود”.

مقاله مرتبط : مهارت های نرم 2021 که حتما باید یاد بگیرید!

اساساً هر گفتگوی درونی که با خود داشته باشید ممکن است توانایی شما در باور داشتن به توانایی ها و رسیدن به توانایی های بالقوه شما را محدود کند. هر فکری از توانایی شما برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی یا اعتماد به نفس شما برای انجام این کار می کاهد. بنابراین گفتگوی منفی با خود نه تنها می تواند استرس زا باشد، بلکه می تواند موفقیت شما را نیز کاهش دهد.

پیامدهای گفتگوی منفی با خود

گفتگوی منفی با خود می‌تواند به طرق مختلف و آسیب زایی بر ما تأثیر بگذارد. یک مطالعه در مقیاس بزرگ نشان داد که نشخوار فکری و سرزنش خود نسبت به وقایع منفی با افزایش خطر مشکلات روانی مرتبط است.

کسانی که خود را مکرراً درگیر گفتگوی منفی می کنند، استرس بیشتری دارند. تمرکز بر افکار منفی ممکن است منجر به کاهش انگیزه و همچنین احساس درماندگی آموخته شده بیشتر شود. این نوع گفتگوی درونی انتقادی حتی با افسردگی ارتباط دارد.

منبع: goodtherapy.org

ارسال نظرات

  1. مطلب خوب و روانی بود البته خود انتقادی موضوع پراهمیتیه مرسی از مقاله خوبتون

دیدگاهتان را بنویسید

سپاس از نظرتان، پس از تایید منتشر میشود.

سپاس از نظرتان، پس از تایید منتشر میشود.