احتمالاً تا به امروز درباره واژه دایره راحتی یا محدوده امن (Comfort Zone) شنیده یا مطالبی خوانده اید. زمانی که انسان خطری احساس میکند سعی می کند منطقه امنی بیابد و خود را از آن خطر در امان نگه داد ولی گاهی این منطقه امن ذهنی است که شما را به نگه داشتن در این فضا ترغیب میکند.
چگونه از منطقه امن خود خارج شویم؟ تقریباً همه افراد معتقدند که خارج شدن از دایره امن (محدوده راحتی) به رشد فردی کمک میکند و از اهمیت خروج از منطقه امن آگاهاند اما چرا همچنان درصد بالایی از جوامع یک زندگی معمولی با اهداف معمولی را دنبال میکنند؟
تعریف محدوده امن یا دایره راحتی
تابحال برایتان پیش آمده که برای ایجاد تغییرات در شغل، درآمد، شرایط زندگی و حتی وزنتان موقتاً موفق بودهاید ولی بزودی به شرایط قبل برگشتید، و ترس بر شما غالب شده و علیرقم تغییراتی که ایجاد کردهاید همه چیز به حالت اول باز می گردد.
هر وقت در صدد تغییرات موقتی هستید و تلاش می کنید ولی در نهایت تغییر چندانی نمی کند مشکل از باورهای بازدارنده ذهنی شماست که اصطلاحاً به آن ترموستات ذهنی میگویند.
این محدوده امن یا راحتی شماست که در آن خبری از اضطراب و دغدغه نیست و کارها به خوبی و سادگی انجام میشوند (معمولاً کارهایی را انجام میدهید که در آنها تبحر دارید) و همه چیز راکد است. نه تلاش مضاعفی، نه فشاری و نه پیشرفتی …
آیا محدوده امن ذهنی مانع موفقیت ما می شود؟
برای درک بهتر، ابتدا باید معنی و مفهوم ” دایره راحتی ” را به درستی بشناسید. دایره راحتی افراد با احساس آرامش نسبی و اضطراب رابطه مشخصی دارد. اما دایره امن چیست؟
قرار داشتن افراد در دایره امن در حقیقت یک گونه رفتاری را شامل میشود که در آن فرد سعی میکند آرامش و رضایت هرچند اندک فعلیاش را نگه داشته و خود را به چالش نکشد و همینطور اضطراب خود را در پایینترین سطح نگه دارد. از کوچکترین رفتارهای روزمره گرفته تا اخذ تصمیمهای مهم زندگی هر فعالیتی که مطابق با دایره راحتی خود باشد را انتخاب میکنند. بهتون پیشنهاد می کنیم مقاله پرسونای مشتری رو مطالعه کنید
البته تأثیر احساس اضطراب به تنهایی چیزی نیست که ما بر ضرورت آن تأکید کنیم ولی مقدار کمی از آن در انجام کارهای جدید که گاهاً بیشتر از توانایی ما هستند، تأثیر شگفتانگیزی داشته و کارایی فرد را بهبود میبخشد.
افراد در دایره راحتی (محدوده راحتی) تمایل دارند فقط کارهایی که به خوبی بلدند و یا حداقل آشنایی دارند را انجام دهند چون هرگونه فعالیت خارج از تواناییهایشان آنها را به چالش کشیده و اضطراب به همراه خواهد داشت. در نتیجه برای حفظ راحتی و آرامش نسبی خود باید از فعالیت و تلاش برای تغییر و رشد زندگی و کسب و کارتان دست بکشید.
پیشنهاد می کنیم جهت تغییر عادت های خود مقاله تغییر عادت رفتاری به روش کوچینگ را حتما مطالعه کنید.
ماندن در منطقه امن و ترس از اقدام و عمل
حتی فکر این که بخواهیم در زندگیمان یک تغییر و تحول اساسی ایجاد کنیم، برایمان بسیار ترسناک است. برای بعضیها چنین تغییری میتواند فلج کننده، سرشار از تنش، اضطراب و ترس باشد که مبادا زمان، انرژی یا هزینهای که صرف کردهایم، ارزشش را نداشته باشد یا بدتر از آن نکند امید و آرزوهایمان برای رسیدن به یک نتیجه رضایتبخش و مطلوب به واقعیت نپیوندد.
به عنوان بخشی از مسئولیتم در مؤسسه کوچینگ علی مس چی اغلب با مراجعینی مواجه میشوم که دوست دارند تغییری در زندگیشان ایجاد کنند اما هنوز برای چنین خیز بلندی آماده نیستند و میترسند.
مغز ما به طرز وحشتناکی در تجزیه و تحلیل کردن موقعیت های خطرناک خوب عمل میکند و می تواند در چشم بر هم زدنی تمام آنچه را که ممکن است غلط از آب درآید، به ما گوشزد کند. غرایز ما به قبل از تاریخ تعلق دارد و وقتی با یک چیز جدید و متفاوت مواجه شویم، با تمام وجود فریاد میزنند، خطر! خطر! سپس مغز ما وارد مرحله پردازش بیش از حد شده و با سرعت آدرنالین خون را افزایش داده و هزاران اما و اگر برایمان ردیف می کند؛
- اگر خانواده ام فکر کنند که این تصمیم بدی است، چه باید بکنم؟
- اگر بچه هایم به خاطر این که کمتر از قبل با آن ها وقت میگذرانم از من متنفر شوند، چه باید بکنم؟
- اگر به آن اندازه که خودم فکر میکنم باهوش نباشم برای اطلاعاتی که نمیتوانم به خاطر بسپارم، این همه هزینه کردم چه؟
- اگر همین کارم را هم از دست بدهم و آموزشها مرا به شغلی که دوست دارم نرساند، چه باید بکنم؟
مشکل اینجا است که ترس در جایی است که ما انتظارش را نداریم و تمام تغییرات را تحتالشعاع قرار میدهد، از یک تغییر ساده و جزئی در سبک کوتاهی و آرایش مو گرفته تا تصمیمهایی که زندگی را از این رو به آن رو میکنند مثل خریدن یک خانه یا متعهد شدن به آموزشهایی که مسیر کاریتان را برای همیشه متحول خواهند کرد. برایمان خیلی راحت تر و امنتر خواهد بود که در محدوده امن و آسایش خود باقی بمانیم. توجه داشته باشید که در اهمیت دادن به حرف مردم نباید زیاده روی کرد. سایت chetor نیز در این باره مطلب زیر را آورده است:
کسی به اندازه خود شما در زندگیتان سرمایه گذاری نکرده و نخواهد کرد. فقط شما میدانید که چه چیزی برایتان خوب است و بهکمک انتخابهایتان در موقعیتهای مختلف است که این مهارت را به دست میآورید. تنها راه یادگیری این است که خودتان تصمیم بگیرید، مسئولیت تصمیمهای خود را قبول کنید و اگر هم شکست خوردید، بهجای سرزنش دیگران و مقصر دانستن آنها، با تمام وجود از شکست خود درس بگیرید.
پیشنهاد می کنیم در این رابطه مقاله روانشناسی مثبت را حتما مطالعه کنید.
چطور محدوده امن خود را کشف کنیم؟
اگر یک سال است که حقوقتان ثابت است و تغییر چندانی نکرده، افرادی که دوست شان ندارید همیشه همهجا هستند و یا مدتهاست برای کاهش وزن موفق نبودید و حول یک عدد خاص هستید، متاسفانه شما در محدوده امن خود به سر میبرد.
برای خروج از محدوده راحتی باید با ترسها و شرایط اضطراب زا مقابله کنید و هربار خود را به چالش بکشید. مثلا اگر از سخنرانی مقابل حضار میترسید خودتان را در چنن شرایطی قرار دهید تا به ترستان غلبه کنید و هر بار کار بزرگتری انجام دهید و سطح اضطراب خود را کمی بالاتر ببرید.
وقتی همان کارهای همیشگی و روزمره را تکرار میکنید، این طور به نظر میآید که همه چیز را تحت کنترل دارید و میزان استرس و تنش را در زندگیتان کم میکنید. دیگر اتفاقات ناگهانی و غیرمنتظرهای نمیافتد که مجبور باشید با آنها دست و پنجه نرم کرده و لاجرم از منطقه امن خود خارج شوید. میدانید دقیقاً چه انتظاری باید داشته باشید اما این مسیر به درآمدزایی بیشتر، آزادی، شادی یا محقق شدن خواستهها ختم نمیشود.
بسیار خوشحالیم که تا اینجای مقاله همراه ما بوده اید پیشنهاد میکنیم که مقاله درماندگی آموخته شده چیست را از دست ندهید.
درست است که پایین بودن میزان استرس به سلامت و شادی ما کمک میکند، اما کمی تنش و استرس برایمان واقعاً خوب است. اندکی استرس و اضطراب عقل و خردمان را سرجایش میآورد تا بهتر از قبل عمل کنیم. این که خود را به چالش بکشیم، اهداف جدیدی برای خود مشخص کنیم، از محدوده امن خود خارج شویم، در حالی که هوش و حواسمان کاملاً جمع است، باعث میشود خلاقیت و ابتکار ما افزایش یابد.
به علاوه کمک میکند شخصیتی چند بعدی، پیچیده و به تکامل رسیده داشته باشیم. همیشه میگوییم، خیز برداشتن به سوی ناشناختهها خطرناک و ترسناک است. برای این که رهتان به هنگام رویایی با چالشهای جدید هموارتر شود، چند پیشنهاد ساده برایتان دارم، جالب اینجا است که این توصیهها را میتوان برای هر هدفی به کار بست. هر قدر بیشتر تلاش و کنید و ممارست به خرج دهید، تغییر برایتان راحتتر خواهد بود.
برای مطالعه بیشتر: نرم افزار انتخاب اسم شرکت
1. مشخص کنید که چه می خواهید و می خواهید در راه رسیدن به این هدف چه حسی داشته باشید
هدف نهایی شما چیست؟ به هنگام تصمیمگیری نباید از بزرگ فکر کردن بهراسید. رویای این را در سر دارید که مسیر شغلی خود را به طور کامل دگرگون کنید؟ برای مدت زمانی طولانی به تعطیلات بروید؟ 15 کیلو وزن کم کنید؟ ممکن است این هدف کاملاً دور از دسترس باشد حتی اگر شرایط کاملاً بر وفق مراد باشد. اما اگر ندانید تا چه اندازه میخواهید در مسیر موفقیت پیش روید، نمیتوانید یک نقشه برای رسیدن به آن نقطه برای خود طراحی کنید.
2. ببینید میان شما و هدفتان چه موانعی قرار گرفته اند.
این مرحله میتواند بسیار ساده باشد. وقتی چیزی میخواهید بلافاصله بخش منطق در مغز فعال میشود و برایمان دلایل متعددی را بر میشمارد که چرا ” نمیتوانیم” و “نباید” برای رسیدن به این هدف تلاش کنیم. تمامی این دلایل را بر روی کاغذ بیاورید. از این طریق میتوانید میان آن دسته از موانع که واقعاً چالشبرانگیز هستند و آنهایی که به اشتباه تصور میکنید مانع از رشد و پیشرفت شما میشوند، تمایز و تفاوت قائل شوید.
اینجا است که متوجه میشوید بسیاری از این ترس از یک منطق اشتباه سرچشمه میگیرند یا پیشبینیهای بیپایه و اساس ما درباره آینده هستند. این مشکلات دروغین را از لیست خود حذف کنید تا هدفتان دست یافتنیتر شود.
3. ببینید چه تغییر کوچکی می توانید ایجاد کنید و آن تغییر را عملی کنید.
ضرب المثلهای بسیاری در زبان ما وجود دارند که به ما گوشزد میکنند برای رسیدن به اهداف مهم و با ارزش باید انرژی و زمان زیادی صرف شود.
- شهر رم یکشبه ساخته نشده است.
- نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
- کار امروز را به فردا نیندازید.
این ضرب المثلها به ما میگویند که برای رسیدن به یک هدف باید آهسته و پیوسته گام دارید در این صورت خیلی سریعتر و مطمئنتر به هدفتان میرسید تا این که بخواهید همه کارها را با عجله و یکباره انجام دهید.
پس بهتر است خوب به هدفتان فکر کنید، سپس یک لیست تهیه کنید از کارهای نسبتاً کوچکی که برای رسیدن به این هدف باید انجام دهید. بعد یکی از این کارها را انتخاب کرده و انجامش دهید. به عنوان مثال اگر هدفتان گرفتن یک مدرک است، اولین کارتان باید این باشد که تحقیق کنید تا ببینید میخواهید چه نوع مدرکی بگیرید.
اگر هدفتان مسافرت کردن است باید یک حساب برای این کار اختصاص دهید و روزی مثلاً 10 هزار تومان در آن حساب پسانداز کنید. اگر هدفتان رژیم گرفتن و کاهش وزن است، به مدت یک هفته صبحانهتان را تغییر دهید و مواد غذایی کم کالری بخورید.
هر کار کوچکی که انجام میدهید انرژی و نیروی خاص خود را دارد و درست مثل یک گلوله برفی کوچک که در ابتدا قدرت چندانی ندارد اما وقتی روی برفها حرکت میکند به یک گوی عظیم تبدیل میشود که نیرو و انرژی وافری مییابد، شما را برای موفق شدن و رسیدن به هدفتان کمک میکند. هدفتان خیلی سریعتر از آنچه فکرش را بکنید برایتان دست یافتنی خواهد بود و در مسیر رسیدن به آن قرار میگیرید.
رویایتان این است که یک کوچ موفق باشید، اما از ریسک کردن میترسید. چرا همانطور که به آن اشاره شد، با کارهای ساده و کوچک شروع نمیکنید، کافی است با ما تماس بگیرید و در رویدادهای کوچینگ و… شرکت کنید و از هدفها و تردیدهایتان بگویید تا کوچهای با تجربه مدرسه کوچینگ کسب و کار علی مس چی شما را در این مسیر یاری کنند.
سخن پایانی
موفقیت با خروج از منطقه امن شروع می شود. باور داشته باشید که برای یادگرفتن چیزهای جدید نیاز به تجربه چیزهای جدید است. تا زمانی که شا از خطر کردن و تجربه چیز های جدید بترسید هرگز نسبت به جایی که اکنون ایستاده اید پیشرفت نخواهید کرد. ما در این نوشته تلاتش کردیم تا شما را بیشتر از قبل با مفهوم منطقه امن آشنا کنیم و با توضیح بیشتر دراین باره یه سوال هایی که ممکن است در ذهن شما پیش بیاید پاسخ دهیم
منبع: Goalcast
سوالات متداول
1-زمانی که ما هنوز با خانواده زندگی می کنیم تسلط زیادی روی زندگی خودمون نداریم، تو این زمان باید چیکار کنیم؟
درست است زمانی که فرد هنوز با خانواده خود زندگی می کند کنترل زیادی بر روی اتفاقای پیرامون خود ندارد اما نباید این نکته را فراموش کنید که هر کس می تواند تسلط و کنترل کامل بر ذهن خود داشته باشد و این کار با یادگیری و تمرین صورت می گیرد.
2-ممکن است که محدوده امن ذهنی آدم ها بر اساس سن تغییر کند؟
بله، یکی از مولفه های محدوده امن ذهنی می تواند سن باشد. با بالا رفتن سن انسان دایره ارتباطی انسان بزرگتر و تجربه های انسان بیشتر می شود.
خارج شدن از منطقه امن یه فعالیت یه شبه نیست باید خودتون رو شبیه یه بچه شیر کوچیک ببینین به نظر من که تازه متولد شده و داره دنیا رو میشناسه تازه منطقه امنش پیش مامانشه بعد یه مدت شروع می کنه بیاد بیرون از اونجا و ببینه دنیای بیرون چطوریه دوست داره خودش تست کنه دنیا رو تجربه کنه تا یاد بگیره ولی بازم تو این دوره اگر از چیزی بترسه اگه احساس غریبی کنه اگه گم بشه یا بترسه سریع برمیگرده پیش مادرش تا روزی برسه که خودش قلمرو خودش رو داشته باشه من می گم برای ما آدما هم همینه
من دنبال یه پروژه تحقیقی با عنوان کامفورت زون چیست هستم و دارم سعی می کنم تا جایی که می تونم اطلاعات مختلف جمع میکنم برای این کار و این طوریم که گاهی نیاز به تحقیق میدانی می شم شما خودتون برای مصاحبه با آدم های مختلف در این زمینه کجا رو توصیه می کنین؟
سلام وسپاس فراوان جهت متون بسیار
کارا و با ارزشتون
راهنمایی یا متنی درمورد خارج شدن از
محیط امن و راحتی که فرد جدا از هر ارتباطی
با دنیای خارج از خود ، درست کرده
و غافل از اینکه خودش را زندانی کرده
وجود دارد؟
سلام و عرض ارادت.
به سایت پر محتوای استاد هورایی مراجعه کنید.
سلام بر استاد عزیز
مطلب زیبا و جامعی بود
متشکرم از شما و تمام اساتیدی که برای تغییر و شکوفایی گام ها جدی بر می دارند
موفق باشید
مرسی از شما خوشحالیم که مفید بوده براتون
این که لزوما بیرون اومدن از دایره امن میتونه به ما کمک کنه و یا تعریف این که محدوده امن از نظر شما چیه یه چیز نسبیه!
اینکه خروج از دایره امن یک اقدام در زمینه رشد فردیه یک امر مشخصه اما تعریف و میزان تلاش فرد برای تغییر عادات و خروج از دایره راحتی متفاوت است.