هر کارآفرین نیاز به یک بیزینس کوچ دارد!
اولین سؤالی که ما به عنوان یک مدیر و کارآفرین با دیدن جمله “هر کارآفرین نیاز به یک کوچ دارد” به ذهنمان خطور میکند این است که “من به عنوان یک کارآفرین و یک فرد خود ساخته، شبانه روز کار و تلاش میکنم تا زندگی، کار و زندگی شخضی خود را در جهت دلخواه تغییر و حرکت دهم؛ بنابراین چرا باید به فردی نیاز داشته باشم که به من بگوید چه کاری انجام دهم؟
آیا به همین علت نبود که من، کسب وکار شخصی خود را، راه انداختم تا از این مسأله و شنیدن عبارت “این کار را انجام بده، این را نه” اجتناب کرده و تنها برای خود کار کنم؟!”
حقیقت این است که امروزه اغلب کارآفرینان، برای رشد و توسعه فردی خود و همچنین توسعه و شکوفایی کسب و کار خود، برنامهریزیهای مختلفی انجام میدهند و هزینههای هنگفتی را صرف آموزشهای مختلف میکنند. اما سؤال اینجاست که این آموزشها تا چه حد تأثیرگذار هستند؟
همه ما میدانیم رشد و توسعه، دو بال دارد که یکی از آن علم و دیگری اقدام و عمل است. اما بخشی که بیشتر به آن پرداخته میشود،حوزه علم و دانش است و هرگاه صحبت از ارتقاء میشود، بلافاصله از دورههای آموزشی کوتاه و بلندمدت و همایشهای آموزشی، صحبت به میان میآید. در حالیکه اگر بخواهیم واقع بین باشیم، آیا حقیقتاً مشکل ما در ندانستن است؟
مراقب تله “دانستن” باشید!
در واقع چالش اصلی در عمل نکردن به دانستهها و ندیدن منابع و فرصتهای موجود و عدم استفاده از آنها است! به عنوان مثال در مباحث و اصول کسبوکار، همه ما به لزوم برنامهریزی و هدفمندی، زمانبندی و احترام به حقوق مشتریان و … آگاه هستیم اما از چند درصد دانش خود در عمل استفاده میکنیم؟
پاسخ اغلب ما به این سؤال منفی میباشد و بطور غیرمستقیم اشاره به نیاز مدیران و کارآفرینان به یک کوچ حرفهای دارد.
کوچینگ چیست، آموزش و راهحل دادن نیست. باور اساسی در کوچینگ این است که راهحل مسأله و چالش همین الان در درون خود ما است!
بیفایده است که در اشتباهات گذشته و در تصورات آینده غرق شویم و یا در دنیای بیرون در پی راهحل مسائل باشیم. باید بدانیم که راهحل مسائل نزد خود ما و دانستههایمان است (این موضوع هیچ مغایرتی با رشد، آموزش و یادگیری ندارد).
کوچ کارآفرینی کیست؟
صاحب یک کسب و کار، تنها فردی است که در مورد کسب و کار خود اشراف دارد؛ ولی به علت اینکه به وضعیت موجود بیش از اندازه نزدیک است، نیاز به نگاهی تازه و تحلیلی و همچنین نگاهی از بیرون و ارزیابی صادقانه و بدون قضاوت دارد که این همان لزوم همراهی یک کوچ را در کنار شما به عنوان مدیر کسب و کارتان است؛
کسی که میتواند مانند آینهای نقاط ضعف (قابل بهبود) شما را که مانع رشد کسب و کارتان شده است را به شما نشان داده و حمایتی از بیرون کسب و کار شما با نگاهی بدون غرضورزی و قضاوت، ارائه دهد و شما را در برابر اهداف والایتان پاسخگو و متعهد نگه دارد.
پیشنهاد می کنیم مقاله کوچینگ فردی را حتما مطالعه کنید.
یک کوچ (Coach) کارآفرین به شما کمک خواهد کرد تا رشد و توسعه فردی خود را نیز به عنوان یک انسان و یک مدیر پیش برده و به تبع آن کسبوکارتان نیز رشد و توسعه یابد و تعادلی بین زندگی و کسب و کارتان نیز برقرار سازید؛ همچنین استفاده بهتری از منابع و زمان خود به عنوان مدیر داشته باشید.
توجه به این نکته ضروری است که کوچ کسب و کار در جلسات در کنار مدیر یا تیم، قرار میگیرد و به آنها کمک میکند تا با شناخت موقعیت فعلی خود، برای حل چالش و مسأله خود و یا رسیدن به هدفی مشخص، نقشه راهی ترسیم نموده و گامهای عملی و منطقی در این راه برداشته تا به نتیجه و مقصد مطلوب و نهایی خود برسد.
کوچ در این مسیر راهحل نداده و به شما نمیگوید که چه کاری را انجام داده و چه کاری را انجام ندهید؛ او بعنوان حامی در کنار شما در طول مسیر موفقیت کسب و کارتان خواهد بود.
تمرکز در کوچینگ کسب وکار، بر نیازهای مدیر و نیازهای سازمان است و نه به تنهایی بر نیازهای مدیر؛ چرا که این نیاز میتواند کاملاً نیاز شخصی او باشد.
در بیزینس کوچینگ، اهداف و نیازهای مطرح شده در جلسات از طرف مدیر، باید همواره با اهداف استراتژیک سازمان مرتبط و همسو باشد. بطور کلی میتوان، کوچینگ کسب و کار را مثلثی شامل همکاری سه جانبه بین مدیر، کوچ و سازمان دانست.
در بیزینس کوچینگ، اهداف و نیازهای مطرح شده در جلسات از طرف مدیر، باید همواره با اهداف استراتژیک سازمان مرتبط و همسو باشد. بطور کلی میتوان، کوچینگ کسب و کار را مثلثی شامل همکاری سه جانبه بین مدیر، کوچ و سازمان دانست.
برای دستیابی به اهداف تعیین شده از طریق کوچینگ، نیاز به یک ارتباط مؤثر، بین بیزینس کوچ و مدیر به عنوان مراجع است. هیچ فرمول خاصی وجود ندارد که موفقیت کامل این پروسه را تضمین نماید؛ چرا که ارتباط بین هر کوچ (راهبر) و هر مدیری کاملاً وابسته به ویژگیها و کاراکترهای منحصر بهفرد هر یک از آنها است؛
اما با این وجود کوچ حرفهای کسب و کار باید مجموعهای از مهارت کوچینگ (مانند گوششنوا، مهارتهای ارتباطی، همدلی، پرسشگری قدرتمند و…) را برای ایجاد یک ارتباط مؤثر دوطرفه با مراجعین خود، ایجاد کند.
اگر شما کارآفرین و یا مدیر هستید و به دنبال استخدام یک مربی برای بهبود عملکرد خود و کسب و کارتان هستید، به 7 ویژگی مهم زیر در هنگام انتخاب مربی خود، دقت نمایید:
- اعتماد به نفس: یک کوچ مدیران مؤثر باید مستقل، هدفمند و در ایجاد ارتباطات مؤثر با مدیران، توانمند باشد؛ همچنین دانش علم کوچینگ را همراه با تجارب حرفهای، دارا باشد.
- مثبتاندیشی: مربی باید شخصی خوشبین و دارای روحیه شاد و مثبت باشد؛ همچنین قدرت تخیل قوی و توانا در ایجاد امید در مراجع خود باشد.
- هدفگرا: انسانی هدفمند بوده و در دستیابی به اهداف فردی و سازمانی و همینطور در مواجهه با چالشها استوار باشد.
- قدرتمند در تعیین مرزهای خود: مربی باید توانایی معرفی کامل خود را همراه با تعیین مرزها و محدودیتهای شخصی خود داشته باشد؛ در عین حال که مرزهای خود را حفظ و از آنها دفاع مینماید، به مرزهای دیگران نیز احترام قائل باشد.
- مهارتهای بین فردی حرفهای: مهارتهای ارتباطی، همدلی با مراجعین و توجه به احساسات و نگرانیهای آنها، از طریق گوش دادن مؤثر و پرسیدن سؤالات قدرتمند. درباره پرسشگری کوچینگ بخوانید.
- روشن فکر و انعطافپذیر: دارای قدرت درک بالا و پذیرای دیدگاههای مختلف افراد باشد و قدرت توجه تمرکز به مسائل و نگرانیهای مهم مراجع را، داشته باشد.
- حفظ اصالت: محرمانگی، پایبندی به اصول اخلاقی، صداقت و اعتماد را در جلسات رعایت نماید.
نتیجهگیری
کارآفرینان افراد سخت کوش و پرتلاشی هستند که در طول فرآیند کاری به دلیل دارا بودن مهارتهای چندگانه و تخصصی، تمایل دارند بیشتر فعالیتها را به تنهایی انجام دهند. کوچها ارزش افزوده زیادی برای کارآفرینان ایجاد میکنند زیرا مسائل را از زوایای بهتری میبینند و نقاط قوت و قابل بهبود را به آنها بازخورد میدهند و کارآفرینان را با دیدگاههای بیطرفانه در مواجهه با چالشها پاسخگو و مسئولیتپذیر نگه میدارند.
Awesome post! Keep up the great work! 🙂
thank you, It would be better